نوشته

مجله ي bmw3

حضور بعضی‌ آدم‌ها نور‌افزاست

۲۶ بازديد
حضور بعضی‌ آدم‌ها نور‌افزاست
 اصلاً خودِ نور است
 روشنت می‌کند، دلت را می‌بَرد، دریچه‌ای به رویت می‌گشاید، شادی می‌پراکند.

خلاصه هرکاری می‌کند تا تو سبک گردی، کَنده شوی، زنده شوی، پَر بکشی، "روح شوی، نوح شوی، فاتح و مفتوح شوی"‌.

برخی نوشته‌ها هم با آدم چنین می‌کنند.
 رهایت می‌کنند، آزادت می‌کنند، دلت را به جریان زلال رودها و چشمه‌ها می‌سپارند. روح سحَر را در گریبانت می‌دمند. نسیم‌وار دور سرت هی می‌چرند و می‌چرند. و تو "یه کوچولو" سرگیجه می‌گیری، سرگیجه‌ای مطبوع.

دلت را از جا می‌کَنند؛ مثل وقتی که از بلندی می‌پری و دلت هُری پایین می‌ریزد. و تو "یه کوچولو" جیغ می‌کشی. ولی دلت می‌خواهد باز تکرار شود.

بعضی نوشته‌ها را که می‌خوانی عوض می‌شوی، دیگر آن آدم سابق نیستی.

پیش از آن تاریک بودی، حالا روشن شده‌ای. پیش از آن غمگین بودی حالا در خود نمی‌گنجی.

 پیش از آن الکی خوش بودی حالا در تو حزن غریبی راه جُسته است. پیش از آن خار‌زار بودی حالا دشتی پُر از سوسن هستی. پیش از آن گرفتار تعصبات و خشونت‌های کلامی و رفتاری بودی حالا خُلق کریم و جانِ رحمانی یافته‌ای‌.

حضور بعضی‌ آدم‌ها مثل چراغ است؛ روشنی‌زا و ظلمت زدا. نگاه مهربان و نفس گرم‌شان تو را به باغ می‌بَرد‌. به میان گل‌ها و شکوفه ها می‌کشاندت. آنجا که دلت از نور و عطر و شکوفه و پرنده‌ و ترانه گلستان می‌شود. لبخند می‌شوی به پهنای عالَم و درازای ابد‌.

آنجا، در مصاحبتِ باغ و آفتاب، گلگون می‌شوی، از کژی‌ها می‌رهی، موزون می‌شوی‌.

خاک می‌شوی، پاک می‌شوی. از گرانجانی می‌گریزی، چالاک می‌شوی.