شنبه ۲۰ اسفند ۰۱ | ۰۷:۱۵ ۲۱ بازديد
پدر و مادر فقط باید تجربهشان را با فرزندانشان در میان بگذارند و نباید آن ها را تطمیع و تنبیه کنند.
من در مورد پدر و مادرها هم بارها گفتم. گفتم پدر و مادر فقط باید تجربهشان را با فرزندانشان در میان بگذارند. بگویند تجربه من این است، میتوانی از تجربه من استفاده کنی، می توانی استفاده نکنی.
ما فقط می توانیم تجربهمان را با بچهمان در میان بگذاریم یعنی بگوییم بابا، مامان تو که می خواهی این کار را بکنی، تجربه زندگی من به من این را می گوید.
چون اگر من حتی قدرت تفکرم هم بیشتر از بچهام نباشد، عمق فهمم هم بیشتر نباشد و کثرت معلومات ام هم بیشتر نباشد، تجربیات ام بیشتر است، ممکن است آنها هم بیشتر باشد، ولی لااقل تجربهام بیشتر است.
من می گویم به بچهام که بابا، مامان این کاری که تو می خواهی بکنی، این فایدهها را دارد، این هزینهها را هم دارد، اگر متضادش را انجام بدهی آن کار را بکنی، آن هم فایدههایی دیگری دارد، عوضش آن هزینههای دیگر را هم دارد، کار سوم هم یک فهرست دیگر از فایدهها دارد یک فهرست دیگری از هزینهها دارد.
این کاری است که من باید برای متعلم و متربی خودم انجام بدهم. حالا چه آن متعلم و متربی فرزند خودم باشد، چه دانشجویم باشد، چه هر کسی.
بگویم این هست حالا تو خودت با آزادی هرچه تمام تر این محاسبه فایده و هزینه این کار است، این هم محاسبه فایده و هزینه این کار است، این هم محاسبه فایده و هزینه این کار است، ببین خودت هرکدام را دلت می خواهد انجام بده.
من معتقدم ما در تربیت فرزند هیچ وقت نباید از تطمیع استفاده کنیم.
این همان است که بعدها فرزندمان بزرگ میشود وقتی به خاطر یک دوچرخه کشاندیمش به این کار، فردا یک کسی به خاطر وزارت دادن به یک کار دیگر می کشاند.
از نیروی تهدید هم نباید استفاده کرد که اگر اینکار را کردی من پول تو جیبی ات را از تو می گیرم خب فردا هم میآیند آن دیگری هم همین کار را با او می کنند. میگویند وزارت را از تو می گیریم آن وقت او به هر کاری تن میدهد.
من در مورد پدر و مادرها هم بارها گفتم. گفتم پدر و مادر فقط باید تجربهشان را با فرزندانشان در میان بگذارند. بگویند تجربه من این است، میتوانی از تجربه من استفاده کنی، می توانی استفاده نکنی.
ما فقط می توانیم تجربهمان را با بچهمان در میان بگذاریم یعنی بگوییم بابا، مامان تو که می خواهی این کار را بکنی، تجربه زندگی من به من این را می گوید.
چون اگر من حتی قدرت تفکرم هم بیشتر از بچهام نباشد، عمق فهمم هم بیشتر نباشد و کثرت معلومات ام هم بیشتر نباشد، تجربیات ام بیشتر است، ممکن است آنها هم بیشتر باشد، ولی لااقل تجربهام بیشتر است.
من می گویم به بچهام که بابا، مامان این کاری که تو می خواهی بکنی، این فایدهها را دارد، این هزینهها را هم دارد، اگر متضادش را انجام بدهی آن کار را بکنی، آن هم فایدههایی دیگری دارد، عوضش آن هزینههای دیگر را هم دارد، کار سوم هم یک فهرست دیگر از فایدهها دارد یک فهرست دیگری از هزینهها دارد.
این کاری است که من باید برای متعلم و متربی خودم انجام بدهم. حالا چه آن متعلم و متربی فرزند خودم باشد، چه دانشجویم باشد، چه هر کسی.
بگویم این هست حالا تو خودت با آزادی هرچه تمام تر این محاسبه فایده و هزینه این کار است، این هم محاسبه فایده و هزینه این کار است، این هم محاسبه فایده و هزینه این کار است، ببین خودت هرکدام را دلت می خواهد انجام بده.
من معتقدم ما در تربیت فرزند هیچ وقت نباید از تطمیع استفاده کنیم.
این همان است که بعدها فرزندمان بزرگ میشود وقتی به خاطر یک دوچرخه کشاندیمش به این کار، فردا یک کسی به خاطر وزارت دادن به یک کار دیگر می کشاند.
از نیروی تهدید هم نباید استفاده کرد که اگر اینکار را کردی من پول تو جیبی ات را از تو می گیرم خب فردا هم میآیند آن دیگری هم همین کار را با او می کنند. میگویند وزارت را از تو می گیریم آن وقت او به هر کاری تن میدهد.